شنبه 92 مهر 27 , ساعت 10:34 صبح
سلام
دیشب که برمیگشتم بجنورد
این کمک رانندهه ....
آخرای راه رفت خودشو ساخت(منقل و...)
بعد که رسده بودیم بجنورد داد میزد :شیراااااااز دو نفر !!!
هر کی هم که من و راننده (با راننده آشنا بودم) اسم می بردیم میشناخت!!
هیچی دیگه بهش گفتم داداش کمتر میزدی پرواز نکنی یه وقتی
ولی رو دلم موند یه قالب کره به زور بهش بدیم هر چی کشیده زهرش بشه
نوشته شده توسط زهرا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ