پشت دریاها شهری نیست
پشت دریاها هیچستان است
پشت هیچستان هم هیچ
من با قایق سهراب آمده ام
هر چه هست اینجاست
آبی تر از رویاست ، زیباتر از دریاست
سرسبز و بی پایان ، عشقم فقط ایران
نه بیا ذهن ها ی مریض رو واست معنی کنم!
ذهن
مریض اونـه که بهونه شلوغـی واگن مترو و به بهانه ترمز خودشو به زنا میماله
!
ذهن
مریض اونه که به بهونه جا نبودن تو اتوبوس خودشو به زنا میچسبونه!
ذهن
مریض اونیه که وقتی دختر ی کنار خیابون منتظر تاکسیه بی شرف قیمت میپرسه
!
ذهن
مریض اونه که تا موـ ی بلوند و استخوونـی میبینه بهش انگ فاحشه میزنه!
ذهن
مریض اونه که شیطنت خاص زنان رو
فاحشگری میدونه!
ذهن
مریض اونه که کوچکترین لبخند یه زن رو درخواست سکس میدونه!
ذهن
مریض تو این کشور تا دلت بخواد زیاده از اونایــی که تا میبینن
دختـر ی رژ قرمز میزنه
روسپــی
صداش میکنن تا اونا که با دیدن ساپورت ارضا میشن؛
ذهن
مریض اینجاست تو ایران جایــے که یک زن تو مانتو جذاب تر از زنــے تو ماکسیه
اینجا
بعضـی مرداش از کمبود همه را فاحشه میدونن جز مادر و خواهر خودشون

این روزها طاقتم کمی
بی حوصله تر شده ،
این روزها انتظارم کمی بی صبرتر شده ،
این روزها شبهایم
کمی بی ماه تر شده ،
این روزها دست هایم کمی خالی تر شده ،
این روزها وجودم
پر از تَرک شده ...
تلنگر نزن ،
می شکنم
چندی
پیش در یکی از سایت ها خواندم که وزیر امور خارجه (تنها وزارت خانه ای که
هنوز نامش سنتی و همچون عهد قجرها باقی مانده همچون عدلیه ، بلدیه، امور
داخله و..) در یک اظهار نظر غیر کارشناسی و جداً تامل برانگیز ،
خطاب به دختر نانسی پلوسی (رییس سابق مجلس نمایندگان ایالات متحده امریکا)
آن هم در در توئیتر پس از تبریک سال نو یهودیان (که البته ما هم با این
بخشش مشکلی نداریم) فرموده اند : آن مردی که (بخوانید احمدی نژاد) هولو کاست را انکار می کرد رفته است.
راستش
نمی دانم ، احساس می کنم پس از ماجرای افاضات سردار سازندگی در باره جریان
شیمیایی و خرابی های سوریه در آبادی های شمال کشورمان ، شاید این یک سیاست
و حتی سندروم (البته خطر ناک) است که اعضای دولت را آلوده ساخته و حتما باید فکری برای آن نمود.

آخر
برادر بزرگوار شما که از صهیونیزم و تاریخچه آن و حساسیت های موجود در این
عرصه سر در نمی آوری مگر مجبورت کرده اند که سخن بگویی ؟
راستش نمیدانم گویا اگر عده ای ننویسند و نگویند ، تنگی نفس می گیرند...
نمیدانم شاید هم تقصیر قلم هاست که خوش دستند و شاید اگر به جای چوب "افرا" از "کاکتوس" در ساخت قلم و مداد بهره می بردند این مشکلات را نمی داشتیم
و حتی چه بسا اگر فتوایی صادر می شد مبنی بر "غسل مس کیبورد" یحتمل افاضه گویان و اضافه نویسان قلت می یافتند و البته کماکان صد افسوس از فراوانی قلم ها:
چه بسیار در این دکان ها قلم فراوان و انبوه چون گل کلم
آخر وزیر محترم امور خارجه (البته با عرض پوزش بابت فضولی که در امور داخله تان کردم ) برخی مسایل لجبازی با دولت قبلی که البته خود بنده جزء منتقدین آن بودم نیست بلکه حیثیت و آبروی یک کشور است.

قرار نیست حالا که فاز مدرنیته گرفته ایم و می خواهیم بگوییم ما متفاوتیم هرچه بر زبان آمد را نقل کنیم .
من
جای شما باشم به همین ریش پرفوسوری با آن یقه آخوندی که البته خیلی هم به
شما می آید و خوش و بشی که در فیس بوک و تویتر دارم بسنده می کنم (تبصره :
علی اکبر رائفی پور از آنجا که سایت هایی از این دست را زمین بازی دشمن می
داند هیچ صفحه ای با مدیریت خودش ندارد البته علاقه مندان از سر محبت
خودشان صفحاتی زده اند ) .
راستی
گفتم ریش پروفسوری (نوعی از ریش که می توان با آن توامان هم مردمی بود و
هم مسئول) دقت کردم دیدم عجب !!! کابینه چقدر پروفسور دارد که تا دیروز پرو
فسور نبودند (البته گفتنی است جناب آقای هاشمی
رفسنجانی از این قاعده مستثنی هستند چرا که اولا در کابینه نیستند و دیگر
اینکه ایشان کلا مدل محاسنشان همینگونه بوده ، هست و خواهد بود)
اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور

محمد علی نجفی (معاون رییس جمهور و رییس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری )

محمد جواد ظریف

عباس آخوندی

مسعود سلطانی فر

محمد نهاوندیان
حسین فریدون رئیس بازرسی نهاد ریاست جمهوری و برادر جناب دکتر حسن روحانی

سیدرضا صالحی سرپرست وزارت ورزش و جوانان
رفتارها پذیرفته شده و هنجار در عرف جامعه را رفتار عرفی یا متعارف میگویند. در برابر رفتارهای متعارف و عرفی، رفتارهای متفاوت و ناهنجار قرار دارد. منشأ رفتارهای متفاوت، به خصلتها و روحیات درونی افراد باز میگردد که ریشه در طبیعت آنان دارد. به بیان دیگر، رفتارهای اشخاص را به دو گونه میتوان تقسیم کرد: 1. هنجار، 2. ناهنجار. رفتارهای هنجار در گروه رفتارهای متعارف میگنجد و رفتارهای ناهنجار در گروه رفتارهای متفاوت.
تنها ملاکی که میتواند معیار متعارف بودن رفتارها قرار گیرد، ملاکی جز عقل عرفی نیست. این معیار نیز بر اساس شاخصههای رفتاری پذیرفته شده در نزد عقل جمعی جامعه است. در تعیین رفتارهای متعارف، برهانهای عقلی هیچ جایگاهی ندارد. کسی نمیتواند با اتکا به محاسبات عقلی خود و بدون در نظر گرفتن ملاکهای پذیرفته شده در نزد عرف جامعه و یا قضاوتهای شخصی در این حوزه، به اظهار نظر بپردازد. از اینرو هر کس بهآسانی نمیتواند دیگران را با ملاکهای سلیقهای، داخل یا خارج از این حوز? رفتاری بداند.
برای نمونه پرهیز از افراط و تفریط، یکی از معیارهای رفتار متعارف است. کندروی و تندروی در قضاوت عمومی، رفتاری ناهنجار به شمار میآید؛ اما از نظر کسانی که چنین کرداری دارند، در دفاع از رفتار خود، چه بسا برهانهای عقلی اقامه میکنند. حتی حاضرند برای استواری رفتار خود، پشتوانههای ایدئولوژیک نیز درست کنند. در نزد چنین کسانی، پذیرش داوری عقل جمعی برای رفتارهای نامقبول، کاری است بس مشکل. بهواقع در نظر این افراد، اتفاق نظر دیگران، که میتواند ملاک درستی و یا نادرستی رفتاری قرار گیرد، هیچ ارزشی ندارد و بهراحتی از کنار آن میگذرند.
از دیگر معیارهای رفتار متعارف، پذیرش حکمییت دیگران به هنگام بروز اختلاف میان اشخاص است. کسانی که برخوردار از رفتار متعارفاند، اگر نتوانند اختلافشان را از طریق گفتوگو حل کنند، به آسانی تن به پذیرش داوری مورد توافق میدهند. حال آنکه اشخاصی که برخوردار از رفتار متعارف نیستند، حاضر به پذیرش حکمیت به هنگام بروز اختلاف با دیگران نیستند. در نزد آنها، اگر حق را به جانب خود بدانند، نظر دیگران هیچ ارزشی ندارد و هیچگاه حاضر به پذیرش اتفاق نظر عقلای قوم نمیشوند.
ملاکهای رفتار متعارف خود موضوع نوشت? مستقلی است که بدان خواهیم پرداخت. آنچه بیان شد، نمونهای از معیارها برای آشنایی با فضای اینگونه رفتارها بود. تکیهگاه اصلی این بحث که میتواند ریش? رفتارهای متعارف را از رفتارهای نامتعارف نشان دهد، فقدان یا ضعف عقل عرفی در برخی اشخاص است. اگر چه این افراد گاه ممکن است از نخبگان جامعه و یا برخوردار از مناصب مهم اجتماعی نیز باشند.
شناخت رفتارهای غیرمتعارف در افراد معمولی بهراحتی ممکن است. اما اگر این افراد به دلیل داشتن پارهای از ویژگیهای علمی، هنری و یا منصب اجتماعی، حاشیهای پیرامونشان پدید آمده باشد و از منزلت اجتماعی برخوردار شده باشند، در این صورت تشخیص نامتعارف بودن رفتار، کاری بس دشوار خواهد بود.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ